🌌 در غزل لطیفی که حافظ دارد ؛
نه من ز بی عملی در جهان ملولم وبس
ملالت علما هم ز علم بی عمل است
خلل پذیر بود هر بنا که می بینی
مگر بنای محبت که خالی از خلل است
در همه این جاها اشارت حافظ به قصه ی محبت و عشق است، در مولانا درباره گناه اشارات اندکی داری، مولانا به پیامدهای ناخواسته رفتار آدمی توجه زیادی می بینیم، توجه به پیامدهای ناخواسته یک توجه عمیقی است و میزان دوربینی آدمی را نشان می دهد.
مولانا از این حیث انسان فرهیخته دوربینی است و سخنش شنیدنی است و آن این است که گناهان پیامدهای ناخواسته ای دارد که گاهی این پیامدهای ناخواسته ارزش خیلی بالایی دارند و نظام عالم آن ها را فرا میگیرد و از آنها حسن استفاده می کند.
تعبیر" معصیت خجسته" ، گناه خوش عاقبت، تعبیری است که مولوی در مثنوی دارد ؛
بس خجسته معصیت کان کرد مرد
نی ز خاری بردمد اوراق ورد
مثالی که می زنه می گه مگر گل از خار نمی روید لذا این گناهان در حکم خارهایی هستند که نادانسته و ناخواسته بر روی آنها گل ها می رویند چنین نیست که خدا آدمیان را رها کرده تا فساد کنند،
یک کارخانه شیمیایی در این عالم هست که از گناهان هم حسن استفاده می کنه و نهایتن مثل کودهایی که عاقبت بدل به میوه های شیرین می شود این طور آنها را به کار می گیره و از آنها نتیجه های درخشان به عمل می آید
حافظ می گوید که ما آمدنمون روی زمین محصول دو گناه اولیه ست یک گناه سجده نکردن شیطان به آدم بود و دوم آن بود که آدم از میوه ممنوعه خورد می گوید اگر این دو گناه اتفاق نیفتاده بود ما و شما اینجا نبودیم.
بنابراین ببینید یک گناه چقدر می تواند تاثیر داشته باشد اگر شیطان سجده کرده بود که دیگه شیطانی نبود و اگر آدم از آن میوه ممنوعه نخورده بود که دیگر از بهشت اخراجش نمی کردند روی زمین نمی آمد و ما هم گرفتار بشویم ما هم در بهشت بودیم و آنجا گشت و گذار می کردیم و میوه می خوردیم و ...آنجا حافظی نبود و این زندگی که امروز داریم نبود
ما محصول دوگناهیم و این گناهان بر ما تاثیرات بزرگ نهاده اند معناش این نیست آدمیان بروند و به عمد گناه کنند ولی جهان چنان ساخته شده که حتی این پلیدی ها را بدل به نتایج خیری می کند این امری است که باید مورد توجه باشد.
برای توضیحات بیشتر به کتاب نزول سکینه مراجعه شود.